نگارش این یادداشت مصادف شد با درگذشت استاد محمدرضا شجریان. هنرمندی که برند شخصی بسیار متعالی و قدرتمندی داشت. یکی از بهترین نمونههای برندینگ شخصی. موضوعی که اتفاقا در اولین شمارهی بادکوبه به تفصیل دربارهی آن حرف زدیم.
برند موجودی زنده است و دائم به مراقبت و حمایت و رشد نیاز دارد. برند شخصی هم از این قائده مستثنا نیست. یک ملاقات اشتباه، یک مصاحبهی بدون فکر و برنامه، نداشتن استراتژی برای رفتارهای شخصی یا حضور در یک مراسم نابجا میتواند برند شخصی افراد را خراب کند.
آدمهای مشهور کم نیستند، در حوزههای مختلف، از فضای سیاسی و اجتماعی گرفته تا هنری، علمی یا ورزشی. خواننده یا کارگردان یا مجری و برنامهساز در دنیا و ایران زیاد داریم ولی چیزی که موجب شکل گرفتن برند شخصی قدرتمندی برای بعضی از آنها میشود تداوم ارسال پیامهای یکسان و بجا و دانستن یک استراتژی رفتاری مشخص و وفادار بودن به شخصیت اصلی و واقعیشان است.
برندهای شخصی مشهور و معاصر مانند استاد محمدرضا شجریان که یک سرمایهی ملی به حساب میآید، مرحوم عباس کیارستمی که یک برند شخصی بینالمللی دارد یا فردی مانند عادل فردوسیپور که بر سطوح مختلف جامعه اثرگذار و محبوب است ـ همگی گواه خوبی برای این ادعا هستند که بهرهمندی از یک استراتژی مشخص و معلوم در رفتار و گفتار و ارسال پیامهای یکسان میتواند از فرد چهرهای بسازد که برند شود.
بدیهی است که جناب آقای محمدرضا شجریان یکشبه و از سر شانس و اتفاق به این جایگاه نرسیده، جایگاهی چنان منحصربهفرد و قدرتمند که اثر آن را در واکنشهای مردمی و خودجوش به خبر درگذشت ایشان در شبکههای اجتماعی و در سطح جامعه شاهد بودیم.
البته موضوع بعدی این است که جایگاه برندهای شخصی فقط محدود به زمان حیات شخص نیست. پس از فوت این عزیزان، این جایگاه به امانت به خانواده و طرفدارانشان و همچنین مسئولان جامعه سپرده میشود. و کشوری که از اهمیت این موضوع آگاه باشد، برای حفظ برند شخصی درگذشتگان تلاش میکند. حراست از چنین گنجینههایی میتواند این سرمایهی هنگفت و بالقوه را تبدیل به منبعی برای رشد و پیشرفت کند. در تمام کشورهای جهان بزرگانی هستند که حتی پس از سالها همچنان نامشان به عنوان برندی شخصی با آن کشور عجین شده است. در بسیاری از کشورها با توجه به جایگاه مشاهیر و به پاس اثرگذاریشان، جشنوارههای موسیقی، ادبی و هنری متعددی با نام این برندهای شخصی برگزار میشود حرکتی که جامعهی ما هم میتواند از آن نمونهبرداری کند و قدمی در راه احترام و اعتلای نام هنرمندان مردمی بردارد و از این طریق هم یاد ایشان را زنده نگه دارد و هم در جامعه فرهنگسازی کند.
با توجه به فضای سختی که در حال حاضر جامعهی ما از بعد اقتصادی در حال تجربهی آن است (زمستان اقتصادی) و همچنین اثر همهگیری کرونا بر احوالات افراد و وضعیت اقتصادی کسبوکارها، به نظر میرسد ما باید در کنار هم و با همیاری و حسننیت نسبت به هم، سعی کنیم از این دوران گذر کنیم. تاثیر روانی برندهای شخصی یا یاد افرادی که برای عموم مردم یک جامعه نقطهی اتصال و یکدلی هستند هم میتواند در این امر موثر باشد و طی کردن راه را آسان کند. طبعا و حتما برندهایی مانند محمدرضا شجریان حتی بعد از حیات خویش هم میتوانند سرمنشاء حال خوب و رفتار و کردار نیک باشند.
برای تمام برندهای شخصی ایرانی آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم هر چه زودتر جامعهی ایرانی به بهار اقتصادی برسد، چراکه حیات و رشد کسبوکارها و برندها ضامن رشد جامعه نیز هست. این ارتباط دو طرفه وقتی که برقرار باشد و در مسیر رشد قرار گرفته باشد، حتما آیندهی روشنی را رقم خواهد زد. ما هم به عنوان اهالی صنعت ارتباطات و تبلیغات در این مسیر همپای کسبوکارها و جامعه هستیم و خودمان را همداستان با شما میدانیم و همراه شما رو به جلو حرکت میکنیم.
همچنین امیدوارم محتوای این شمارهی فصلنامه که با دقت و وسواس گردآوری شده برای شما عزیزان مفید باشد.